مهارت نه گفتن
يكي از مهارت هاي ارتباطي، نه گفتن است. مهارت نه گفتن يا رفتار قاطع به عنوان يكي از ابزارهاي مؤثر سلامت جسمي، رواني و اجتماعي شناخته مي شود .
بسياري از نوجوانان به اين دليل دچار آسيب هايي مثل اعتياد به مواد مخدر و الكل مي شوند كه توانايي رفتار قاطع يا قدرت نه گفتن را ندارند. آنها اغلب رفتار انفعالي را بر مي گزينند. يعني براي اينكه حمايت و دوستي همسالان خود را از دست ندهند، در مقابل خواست هاي آنها مقاومت نكرده و دوستي خود را به بهاي ناراحتي خود و خانواده خود و يا آسيب ديدن حفظ مي كنند. از سوي ديگر بعضي از نوجوانان دراين حالت رفتار پرخاشگرانه نشان داده، دوستان خود را مي رنجانند و اين باعث كناره گيري دوستان و در نتيجه تنها ماندن نوجوان منجر مي شود كه اين امر نيز در نوع خود آسيب محسوب مي شود. چرا كه نوجواني دوره دوستي و صميميت است نه تنهايي و انزوا .
براساس گفته هاي فوق آموزش مهارت نه گفتن بسيار ضروري مي نمايد. رفتاري جرات مندانه داشته باشند تا هم خود آسيب نبينند و هم دوستان خود را حفظ كنند .
البته هنگامي كه به نوجوانان مي آموزيم رفتار قاطع داشته باشند، اين نكته را نيز بايد به آنان بياموزيم كه موقعيت ها را ارزيابي كرده و امنيت شخصي خود را نيز در نظر بگيرند . در برخي از موقعيت ها برسر حرف خود ايستادن و رفتار قاطع داشتن مي تواند خطرناك باشد، مثل مواقعي كه شخصي مسلح يا مست باشد، يا مواد مخدر استعمال كرده باشد، بسيار خشمگين باشد و …
آموزش رفتار قاطع يا مهارت نه گفتن از آموزش هاي ضروري دوران نوجواني است. تجربه نشان داده است كه اكثر كساني كه به سيگار، مواد مخدر، رفتارهاي پر خطر جنسي ، الكل و ساير آسيب هاي اجتماعي دچار شـده اند، از سنين نوجواني و در اثر ارتباطات صميمي با همسالان دراين وادي پا گذاشته اند . با آموزش مهارت هاي زندگي و مخصوصا رفتار قاطع به نوجوانان مي توانیم از بسياري از آسيب هاي آينده پيشگيري كرده، در عين حفظ دوستي و صميميت كه لازمه سنين نوجواني است، آسيب هاي ناشي از اين دوستي ها را به حداقل برسانيم .

رفتارهاي پر خطـر:
بعد از انقلاب صنعتي و با افزايش شهر نشيني كنترل هاي اجتماعي در شهرها كمتر شد و با كاهش اين كنترل ها رفتارهاي پر خطر انسان ها شهرنشيني نيز افزايش يافت. طلاق، اعتياد، فرار دختران از خانه، كودكان خياباني، زنداني ها و خانواد هاي آنها و… و مخصوصا دراين اواخر بيماري مهلك ايدز از جمله رفتارهاي پر خطر اجتماعي به شمار مي روند .
اعتياد از جمله آسيب هاي اجتماعي است كه وضعيت بسيارخطرناكي را براي جوامع و افراد ايجاد مي كنند . اعتياد يك آسيب چند عاملي است كه عوامل متعددي درايجاد آن دخيل هستند . اين عوامل را مي توان در سه گروه دسته بندي كرد . عوامل فردی ، متوسط و كلان . عوامل فردی مثل وضعيت رواني و شخصي هر فرد، افكار، نگرش ها و روابطش، عوامل متوسط مثل خانواده و ديگر گروه هايي كه فرد با آنها در ارتباط است، گروه هاي اوليه و ثانويه و عوامل كلان مثل وضعيت اقتصادي جامعــه، نرخ بيكاري، سياست هاي اجتماعي و …
در بررسي اعتياد بايد هر سه گروه عوامل مورد بررسي قرار بگيرند . در ساده ترين تعريف ، اعتياد به معني وابستگي جسمي و رواني و فكري به يك ماده است كه اگر در فاصله زماني مقرر آن ماده به بدن نرسد، فرد معتاد دچار تنش ها و آسيب هاي جسمي و رواني مي شود. براي پيشگيري از اعتياد نياز است كه نوجوانان در هر سه گزينه فردي، متوسط و اجتماعي مورد آموزش و ياري قرار بگيرند .
بررسي وضعيت شخصيتي نوجوانان، ارتباطات آنها، شيوه برخورد آنها با خانواده و گروه هاي همسالان، وضعيت رواني آنها از بابت اضطراب ها و افسردگي و …
و هم چنين آموزش آنها از نظر چگونگي كاركردهاي اجتماعي از جمله نكات ظریفي است كه در آموزش رفتار پر خطر اعتياد بايد مد نظر قرار بگيرد .
هم چنين دراين آموزش ها انواع مواد مخدر، مواد روانگردان، و شيوه هاي شناخت فرد معتاد به نوجوانان آموزش داده مي شود.
از جمله رفتارهاي پر خطر ديگر، بي مبالاتي هاي جنسي است. نوجوانان بايد شيوه هاي صحيح مديريت انرژي جنسي خود را آموخته، از اين طريق به سلامت جسمي و رواني خود كمك كنند. اين مديريت مي تواند از راه هاي گوناگون اعمال شود.
مي دانيم كه بيماري ايدز يكي از بيماري هايي است كه مي تواند از طريق ارتباط جنسي منتقل شود. شيوه هاي صحيح ارتباط جنسي، روش هاي مواظبت در ارتباطات جنسي و پيشگيري از اين بيماري از
جمله اموري است كه در كلاس ها و كارگاه هاي آموزشي رفتارهاي پر خطر بــه نوجوانان آموزش داده مي شود.
هنجار شكنــي:
هر جامعه داراي سه گونه هنجار است :
هنجارهاي رسمي ، هنجارهاي غيررسمي ( عرفي ) و هنجارهاي ديني.
هنجارهاي رسمي ، همان قوانين و مقرراتي است كه توسط نظام حاكم سياسي تهيه و تدوين مي شود و براي اجرا به دستگاه هاي اجرايي ابلاغ مي شود. سرپيچي ازاين قوانين مستوجب محكوميت بر طبق قوانين هر جامعه است.
هنجار هاي غيررسمي يا عرفي، همان هنجارهايي است كه در جامعه وجود دارند بدون اينكه در جايي مدون شده باشند و يا از طرف قدرتي ابلاغ شده باشند.
سرپيچي ازاين هنجارها باعث طرد فرد خاطي از جامعه و در نتيجه تنهايي و احساس عزلت و بدبختي خواهد شد كه گاه تاثيري مخرب تر ازمحكوميت هاي رسمي دارد. مثلا خواستگاري رفتن مردان درايران، در هيچ جا مصوب و قانون نشده است، اما به شكل يك هنجار غيررسمي عميقا در جامعه حضور دارد و در صورت سرپيچي، فرد خاطي دچار مشكلات فراواني مي شود. لازم به ذكر است كه در بعضي از كشورها مثل ژاپن اين محكوميت هاي اجتماعي آنچنان قدرتمند هستند كه فرد خاطي تاب نياورده، براي رهايي از آن دست به خودكشي مي زند.
هنجارهاي ديني، گونه اي از هنجارها را شامل مي شود. اين هنجارها نه مصوب نظام سياسي حاكم هستند و نه عرف هستند كه مردم ساخته باشند. اين هنجارها از يك منبع قدرت بسيار والا كه همان خدا و وحي باشد سرچشمه گرفته اند و سرپيچي از آنها نيز مستوجب عقوبت در جهان ابدي خواهد بود. هنجارهاي ديني نيز مي تواند براي سر پيچي كنندگانش بسيار گران تمام شود. احساس گناه و نگراني از كيفر خداوندي نيروي بسيار قدرتمندي است كه مي تواند جلو هنجارشكني ها را بگيرد.
در بحث آموزش هنجارهاي اجتماعي و چگونگي برخورد با هنجار شكنان اشاراتي به ارزش هاي هر جامعه مي شود. ارزش هاي هر جامعه مجموعة بايدها و نبايدهاي آن جامعه است كه به شكل كاملا فكري و اتنزاعي وجود دارند وعینیت یافتن آنها همان هنجارها است. به تعبير ديگر ارزش ها ريشه هاي درختي است كه هنجارهاي مختلف تنه و ساقه و برگ آن ريشه هستند. شناخت اين ارزش ها و قبول آنهـــــا مي تواند تا اندازة زيادي جلو هنجار شكني را بگيرد.